آغاز مشاوره، همان آغاز استفاده از افراد خردمند است ولی در مفهوم امروزی، این حرفه در قرون ۱۸ و ۱۹ با حسابدارها مفهوم پیدا کرده است؛ همین گروه با انتشار مطالعات حرکت و زمانسنجی تیلور و مباحث اداری و سازمانی فایول، بنیان موج اول مشاوره را میگذارند که حسابداری، در کنار مباحث سرپرستی و مدیریت، جزئی از آن میشود؛ اما این تطور از رونق و توجه به خدمات مالی و حسابداری نکاست؛ چنانکه بعد از سه موج مشاوره، هنوز شرکتهایی با گرایش غالب حسابداری و امور مالی جزء غولهای این کسبوکار ماندهاند. البته موضوعات جدیدی همانند هوش مصنوعی، کلان دادهها، امنیت مجازی، خدمات اختصاصی دولتی و سرفصلهای عجیبوغریب دیگری نیز در سبد خدمات آنها جا گرفته است.
جهان امروز همراه با کرونا وارد فازهای جدیدی از عدم قطعیت، پیچیدگی و ابهام میشود. این دوره نیازمند مدیرانی با تواناییهایی توسعهیافتهتر، در انطباق پذیر با شرایط متحول است. انقلاب دیجیتال، دنیای یکپارچه و درهمتنیدهای ایجاد کرده و از این رو تصمیمات وابستگی متقابل در بازی تجاری-اقتصادی (همچنین سیاسی و …) سایرین دارد. تجربه بشر در این عرصه در حال دیدن و لمس موضوعات نواست که مصادیق آن در پیشقراولهایی آن همانند رباتیک، اینترنت اشیاء، ریز پرندهها، خودرانها، فنآوری زیستی، دادهکاوی و محاسبات کوآنتومی در دسترس بشر قرار گرفته است؛ همزمان رفتار مشاوران مدیریت نیز در جهت تطبیق با تغییرات جاری در حال تغییر است.
موضوع این یادداشت بررسی جایگاه ممکن برای مشاوران مدیریت در نظام بانکی از طریق بسط موضوعات مبتلا به صنعت و نیازها و الزامات متصور آن است.
این روزها ادعا میشود مشاوران تحت عناوین فاخر و اجرایی تا عناوین ظاهری و بدون شرح وظایف و کار، در سازمانهای مختلف مالی و غیرمالی ایران حضور دارند؛ اینکه این ادعا چقدر درست است اطلاعاتی در دست نیست؛ اما مشاوران واقعی در نظام بانکی (البته با حکمرانی که نمیتوان به آن نمره قبولی داد) چقدر نقش مؤثر ایفا میکنند؟ رویکرد اخلاقی و حرفهای آنها چگونه است؟ روابط آنها چگونه شکل میگیرد و مدل تعامل آنها به چه شکلی است؟ نویسنده برای هیچیک از این پرسشها پاسخی ندارد و جستجوی آنها را هم به خواننده و علاقهمند واگذار میکند تا خود را از شر هرگونه پیگرد قانونی مصون نگه دارد؛ اما «در سراسر جهان بیش از ۷۰۰ هزار شرکت مشاوره فعالیت میکنند که ارزش خدمات آنها بالغبر ۲۵۰ میلیارد دلار میشود. بخش دولتی پای ثابت دریافت این خدمات است و مبالغ قابل توجهی را برای مشاوران مدیریت هزینه میکند. در سال ۲۰۱۸، دولت فدرال ایالات متحده ۲۵,۲۷۰,۵۵۲,۸۱۸ دلار برای دریافت خدمات مشاوره مدیریت در ۲۷,۸۱۳ قرارداد هزینه میکند که شامل ۵,۶۰۹ شرکت میشود. این قراردادها به شکل میانگین برای هر شرکت ۴,۵۰۵,۳۵۸ دلار میشود.» معادل ریالی این عدد با دلار ۲۸ هزار تومان چیزی برابر با ۷۰۰ هزار میلیارد تومان میشود. شایان ذکر است این فقط در بخش دولتی است و بخش خصوصی آمریکا به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان به مراتب از خدمات مشاوره به میزان بیشتری استفاده میکند.
چهار غول مشاوره مدیریت متمرکز بر مشاورههای مالی هستند که خدمات آن در کل متوجه امور حسابداری، مشاوره مدیریت، مشاورههای مالی، ریسک، مالیات و قوانین است جدول زیر برخی اطلاعات این شرکتها را نشان میدهد.
نام شرکت | درآمد در سال ۲۰۲۱(میلیارد دلار) | تعداد پرسنل در سال ۲۰۲۱ |
Deloitte | ۵۰.۲ | ۳۴۵.۳۷۴ |
Ernst & Young | ۴۰ | ۳۱۲.۲۵۰ |
KPMG | ۳۲.۱۳ | ۲۳۶.۰۰۰ |
PriceWaterhouseCoopers | ۴۵.۱ | ۲۹۵.۰۰۰ |
این موضوع نشان میدهد با وجود تفاوت اقتصادها و عمق بازار پول و سرمایه در هر یک، بانکها کماکان یکی از کانونهای فعالیت اقتصادی هستند که فنآوری جزء تسهیلگر فعالیت آنهاست؛ اما در ایران موضوع متفاوت است، از طرفی دانش عمیقی از فعالیت شرکتهای مشاوره و فعالیت آنها در دست نیست و از طرفی شرکتهایی توانمندی در این بخش شکل نگرفته است. هرچند شرکتهای مشاوره و مشاوران مستقل درحالتوسعه قابلیتها و مهارتهای خود در سمت فنآوری نوین هستند.
بررسی آخرین تغییرات شرکتهای بزرگ مشاوره نشاندهنده توسعه سریع این تواناییها از طرق تشکیل بخشهای جدید است که ایجادشده یا از طریق خرید و تملک شرکتهای دیگر، این قابلیتها به سازمان اضافه میشوند. البته بانکهای ایرانی نیز از این قاعده مستثنا نیستند شاید بهجرئت بتوان ادعا کرد این رفتار بانکهای ایرانی منحصربهفرد شده و حتی فضای کسبوکار را (شاید مثبت شاید مخل)، تغییر داده است؛ موضوعی که در خصوص شرکتهای خدمات پرداخت، پرداخت یارها، خدمات پشتیبانی قابل توجه است. شاید روزی یک مشاور خبره در جایگاه مدیرعاملی قرار گیرد؛ اما در حال حاضر در ایران، وفاقی بر روی مؤثر و نافع بودن آن وجود ندارد و بیشتر جایگاه مشاوران در موقعیتهایی است که موضوعات فنی مطرح هستند وگرنه در مباحث اداره و حکمرانی در سازمان، بسیاری از مدیران ایرانی خود را حائز تفکر استراتژیک دانسته و امور را به نحو احسنت اداره میکنند.
ظاهراً مهرههایی که به هیچ پیچی هم نخورند به مشاوره وصل میشوند که باز شاید همین تبدیل به «انگی زشت» در جامعه ایرانی شده و اشتیاق برای مشاور شدن بخشی از فارغالتحصیلان و نخبگان صنعتی و علمی کشور را از میان ببرد و این عده در پی قبای دیگری باشند.
در داستان «لباس نو شاه» اثر هانس کریستین اندرسن دانمارکی، پادشاه حریص پوشاک و ظاهرنمایی، با فریب خیاط رند، برهنه در میان جمعیت برای فخرفروشی ظاهر میشود؛ خیاط آرزوی او را برای داشتن لباسی متفاوت از همیشه قانع کرده است؛ در این میان تنها پسرکی است که باور او را به چالش میکشد و فریاد میزند «پادشاه لخت است!». شاید کودک این داستان مشاور باشد و شاید خیاط؛ هرکدام رویکردی است که در جهتی متفاوت برای سازمان کار میکند؛ شاید کسانی مشاور کودک را بخواهند و شاید برخی مشاور خیاط را ترجیح بدهند؛ اما کماکان بانکها و بنگاههای مالی پای ثابت درخواست مشاوره هستند.
مواردی از قبیل گسترش فنآوریهای مالی، قابلیتها و ظرفیتهای پیچیده سختافزارها و نرمافزارها، نیاز به مشاورههای فنی، نیاز حیاتی به توصیه در زمان تصمیمگیری، هزینههای سرسامآور خدمات پشتیبانی در بانکها و بسیاری از موضوعات رقابتی که ارتباط مستقیم با مباحث فنی، قانونی و فنآوری دارد و در نهایت موضوع بسیار مهم ریسک، شرایطی را ایجاد میکند که گروهی از مشاوران این حوزه جایگاه متمایزی برای خود فراهم نموده که معمولاً از طریق نیروهای داخلی یا قابل تأمین نیست یا به دلیل مشکلات مربوط به جبران خدمت، تغییرات نیازها و. باید برای جلوگیری از اختلال از بیرون سازمان تأمین شوند.
در ایران شاید اینگونه بتوان تصور کرد که بانکها هم دچار اختلال بشوند. «صنایعی که ثابت کردهاند بیشترین آسیبپذیری را در برابر اختلال دارند، صنایعی بودهاند که یک یا چند بازیکن اصلی در آنها فعالیت دارد و یا شیوههای تجاری نسبتاً قدیمی در آنها حاکم است همچنین پذیرش آهسته فناوری در آنها دیده میشود. ولی چالشهایی زیر، موارد عمومی است که بانکها با آن مواجه هستند:
- ظهور و گسترش فنآوری در حوزههای گوناگون
- نمایش موزون و چشمنواز فرصتهای فنآوری نزد مشتریان بانکها
- نیروی انسانی شایسته
- ضرورتهای تحول در عرصههای مختلف
- اصلاح ساختار و تعیین تکلیف بخشها و سیستمهای موروثی (قبلی)
- رقبای جدید
- و البته شاید ملحق شدن به زیستبوم جهانی و گستره وسیعی از الزامات که متوجه تصمیم سازان و تصمیم گیران است.
عمده این چالشها ریشه در خصوصیات و رفتار رقبای کوچک با فنآوریهای مالی و شرکتهای نوپا دارد که بعضاً شامل موارد زیر میشود:
- نمایش چشمنواز خدمت از سوی شرکتهای کوچک؛
- چابکی در هماهنگی با نیاز مشتری از سوی رقبا؛
- تیم سازی بهتر؛
- بهرهوری بالاتر؛
- اندازه کوچکتر باشد.
از موضوعات اساسی همانند تصمیم قانونگذار و تغییر سمت و جهت سیاستگذار نباید غافل ماند.
برای توصیه و تبیین جایگاه مشاور در صنعت بانکی اولاً از اینکه اساساً تحول موضوعی برای مدیریت بانکها با بافت اقتصادی، حاکمیتی، حکمرانی و نظام سیاسی ایران هست یا نه همینطور اینکه آیا مدیریت بانکها ظرفیت ذهنی و تجربی لازم برای فرورفتن در تحول را دارند و اینکه آیا زیستبوم بانکی چقدر امکان تحول را فراهم میکند صرفنظر میکنیم.
همچنین از پرداختن به اینکه اساساً آیا مشاوران مستقل و شرکتهای مشاوره توانمند در ایران وجود دارند یا نه نیز صرفنظر کرده و فرض را بر این میگذاریم که مشاوران قابلی در ایران به خصوص با دانش فنآوری وجود داشته در دسترس هستند از سویی فرض میکنیم عوامل آسیبپذیر و تخریبکننده هم در قامت کسبوکارهای کوچک و نوپا ادامه توسعه پیدا میکنند؛ همینطور میپذیریم که اقتصاد ایران در تکاپو و تلاشی شکل نگرفته در حال تقلاست؛ همچنین اقتصادی ایران درگیر مسائل خرد و کلان حکمرانی و سیاستگذاری است! همینطور نبود چارچوبهای ذهنی از نقاط ضعف و قوت و شکل نگرفتن انتظارات دقیق را هم میپذیریم و اینکه قانونگذار فضای کسبوکار درگیر شناخت سرنخهای کار خود است.
با این نگاه:
- استفاده از ظرفیت مشاوران و متخصصان مالی ضروری است.
- فعالیتهای جست و گریخته و محدود، ملاک هیچ قضاوتی نمیتواند باشد بلکه استفاده از مشاوران باید در چارچوبی اجرایی و عملیاتی و با دیدی بلندمدت موردتوجه قرار گیرد؛ موضوعی که قابلگسترش به تمام بخشها و سازمانهای دولتی و خصوصی است.
- برای بانکها، اشاره به مجموعههایی است که ضمن توانمندیها و صلاحیتهای مدیریتی شناخت دقیق از کسبوکار دارند.
- مشاوران توانمند میتوانند بسیاری از بانکها را از گردنههای سخت مالی و فنی عبور دهند.
- خواست متعهدانه، علمی و اندیشمندانه نسبت به این رویکرد، شرط اصلی است.
- مشاوران هدف باید حائز توانایی اثبات شده باشند.
- شناخت توأمان موضوعات بانک و فنآوری مهم و غیر قابل چشمپوشی است.